عنوان پست تنده قبول دارم!
ولی!
چرا حجاب واجب است؟ اصلا فلسفه حجاب چیست؟ آیا در تمام زمان ها و تمام
مکانها حجاب امری لاجرم و غیر قابل چشم پوشی برای "یک مسلمان " است؟ برای
جواب به این سوال باید به چند پیش زمینه و یک اصل مهم فلسفی توجه کنیم. هر
مسئله که به صورت عرف اجتماعی درامده منشا ان شرایط اجتماعی خاص آن جامعه
یا اجتماع بوده! این مسئله حتی در بحث دین هم صادق است!
فی المثال در قران خداوند تبارک و تعالی به "شمس" سوگند یاد میکند! خب
شمس چیست؟ از نظر ابوذر شمس چیست؟ یک کره درخشان داغ در آسمان! از نظر
سلمان چیست؟ تعریفی دیگر (کما اینکه وجود مبارک پیامبر اسلام میفرماید: اگر
سلمان و ابوذر می دانستند در دل دیگری چه میگذرد همدیگر را میکشتند! و این
حد اعلای اشاره پیامبر به پلورالیسم و تکثر گرایی است که برای آیندگان
بیان فرموده اند! و طبیعتا در بین آن قوم الجاهلون هم عصرشان فرصت بیان
نبود!) حالا به این ماجرا در عصر دیگری توجه کنیم. فرض کنید گالیله مسلمان
میبود! تعریف او از شمس چه بود؟ کره ای که زمین به گردش میچرخد و فلان و
فلان مقیاس فضایی تعریف شیخ شهاب الدین سهروردی چطور؟ تعریف ملا صدرا؟ آیا
هر کدام از این تعاریف از یک کلمه "شمس" ثابت و لا یتغییر است؟ طبیعتا هر
کدام با توه به دانش زمانی و مکانی خود به این پرسش پاسخ میدهند و مقتضیات
ذهنی و روحی روانی خودشان!
حالا این مسئله حجاب را و .... مرتبط را هم در همین دایره بخوهایم تفسیر
کنیم وضعیت به چه صورت میشود؟ آیا حجاب در هر جامعه ای و در هر زمان و
مکانی ارزش است و باید به هر صورت بر آن پای فشرد؟ اینکه وقتی در یک اجتماع
امنیت روانی مردان در وضعیت نا متعادلی به سر ببرد یا انکه خطر تجاوز و
.... صرفا با پوشیدن یک لباس موجود باشد بحث دیگریست! و سیستم و قوانین
حمایتی هم در حی باشد که توجیه یکی از مسئولان انتظامی اش به وقوع مسئله
تلاش برای تجاوز به دو دختر و به زور سوار موتور کردن انان این باشد که که "
البته آن خانمها هم وضعیت پوششی مناسبی نداشته اند" و سلب مسئولیت کردن از
خود بابت کم کاری و عدم توان تامین امنیت فردی به جای گشت های به اصطلاح
ارشاد و در عمل لج در آور بیشتر! تمام اینها به کنار
اما
آیا وجوب حجاب در جامعه ای که 90 % افراد انجا به اینکه شما حجاب دارید؟
ندارید؟ لباستان پاره است؟ نو است؟ و ... اصلا توجهی نمیکنند! و مهم هم
نیست معنایی دارد؟ اینها را در مورد خود صرف داشتن یک روسری میگویم و نه
برقع و پوشینه ای که برخی اعراب از جهان سوم گریخته به عنوان سوغاتی با خود
می اورند لزومی دارد؟ و حتی بحث حدود شرعی در اینجا اصلا معنایی پیدا
میکند که یک زن یا دختر مسلمان در چنین جامعه ای حجاب داشته باشد؟
نکته ای که ذهن من را به این مسئله سوق داد برخورد همیشگی پلیش با چند
دختر هم گروه ما هست که معمولا در بین 200 نفر هم که باشند پلیش ازشان
میخواهد کیفهایشان را خالی کنند پاسپورتشان و کارت مهاجرتشان را نشان بدهند
سوال میپرسد از کجا هستید چرا اینجایید و چک های امنیتی و الخ.....
علی الی حال فکر نمیکنم در جامعه ای که تقریبا از نظر زیبایی هم در حدی
فراتر از ستارگان هالیوود قرار دارند و به قول دوستم که از ایران آمده بود
میگفت اینجا سالن مد است یا شهر!!! (مردم اینجا از نظر زیبایی در دنیا در
صدر جدول هستند و به جرات میگویم هیچ ملتی د دنیا به این اندازه زیبا نیست!
تمام فاکتورهای زیبایی خلاصه شده در چهره و اندام اینها! موی بود چشم رنگی
پوست سفید و لطیف قد بلند و ........ از همه مهمتر شعور بالا! یعنی شما
اگر یک دیکاپریرو در امریکا دارید! اینجا 60-70% پسرها هرکدام یک دیکاپریو
هستند یا اگر یک کیت ونسلت و نیکول دمن دارید در مترو صدهای نیکول کیدمن و
کیت وینسلت و افرادی با صدها درجه زیبا تر آن ها خواهید دید) لزومی داشته
باشد و کسی به چهره "عنتر منتر" شما نگاه بیاندازد! و هم برای خودتان و هم
برای همراهانتان مشکل درست کنید!
حجاب مسئله ای است که دقیقا با مکان و زمان خاص ارتباط برقرار میکند!
کما اینکه وجود کمپین هایی مانند آزادی های یواشکی و ... همگی نشان از
تغییر عرف های جامعه و بروز این تغییرا از زندگی خصوصی به سطح داشته و
شکافی که بعد از خرداد 76 بروز داده شد و تا امروز استمرار دارد همگی نشان
از این دارد که این ره ترکستان است و سیاستگذاران فرهنگی هم باید فکری به
حال خودشان بکنند که در این وانفسای نفس نفس زدن های "مرگ فرهنگی" که برای
برقراری آن از هیچ ابزاری نبود که استفاده نکرده باشند و نهایتا به شکست
سنگین منجر شد! فکری به حال خودشان باید بکنند این دوستان. چه اینکه مثالی
هم که زدم صرفا دخترهای برامده از برخی خانواده های مذهبی و سنتی و شهرستان
نشین بوده که طبیعتا بعد از یکی دو سال اقامت نشانی از آن دختر فعلی نیز
در اینان نخواهد بود.....